سـلام ، خـوش آمـدید
استفاده کنیدmozilla از
ساعت فلش مذهبی

بسـم الله الـرحـمن الرحــیم

 

 وهابیت ابتدا با کدام شعار شکل گرفت؟

   انگیزه خداپرستان و بت پرستان از پرستش معبود خود

  وهابى گرى روز نخست در لباس مبارزه با بدعت ها و خرافات وارد میدان شد از این جهت نظر گروهى را به خود جلب کرد.

  حضرت آیت الله سبحانی در نوشتاری به بررسی تفکرات پایه گذار سلفی گری دینی، ابن تیمیه حرانی «توحید در عبادت» پرداخته اند .

مشروح نوشتار این مرجع تقلید در ذیل می آید؛

رواج باطل در جامعه در گرو این است که با لعابى از حق عرضه شود، زیرا هیچ گاه باطل لخت و پیراسته از هر نوع حق، نمى تواند در جامعه اثرگذار باشد. در این جا سخنى از امیرمؤمنان(علیه السلام) وارد شده است که شایسته است به آن توجه شود:

«فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ; وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ، انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ. وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذَا ضِغْثٌ، وَمِنْ هذَا ضِغْثٌ، فَیُمْزَجَانِ! فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ، وَیَنْجُو «الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللهِ الْحُسْنَى». (1)


بسـم الله الـرحـمن الرحــیم

 

 وهابیت ابتدا با کدام شعار شکل گرفت؟

   انگیزه خداپرستان و بت پرستان از پرستش معبود خود

  وهابى گرى روز نخست در لباس مبارزه با بدعت ها و خرافات وارد میدان شد از این جهت نظر گروهى را به خود جلب کرد.

  حضرت آیت الله سبحانی در نوشتاری به بررسی تفکرات پایه گذار سلفی گری دینی، ابن تیمیه حرانی «توحید در عبادت» پرداخته اند .

مشروح نوشتار این مرجع تقلید در ذیل می آید؛

رواج باطل در جامعه در گرو این است که با لعابى از حق عرضه شود، زیرا هیچ گاه باطل لخت و پیراسته از هر نوع حق، نمى تواند در جامعه اثرگذار باشد. در این جا سخنى از امیرمؤمنان(علیه السلام) وارد شده است که شایسته است به آن توجه شود:

«فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ; وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ، انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ. وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذَا ضِغْثٌ، وَمِنْ هذَا ضِغْثٌ، فَیُمْزَجَانِ! فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ، وَیَنْجُو «الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللهِ الْحُسْنَى». (1)

«اگر باطل با حق آمیخته نمى شد، حق بر خواهان آن پوشیده نمى گشت، و اگر حق از اشتباه به باطل جدا مى شد (و فقط حقِ خالص در میان بود) زبان بدگویان از آن بریده مى گردید. ولى برخى از حق و برخى از باطل گرفته و به هم آمیخته مى گردد آنگاه شیطان بر دوستان خود مسلط مى شود، و در مقابل، کسانى که لطف خدا شامل حال آنان گردیده است نجات مى یابند».

* وهابیت ابتدا با کدام شعار شکل گرفت؟

وهابى گرى روز نخست در لباس مبارزه با بدعت ها و خرافات وارد میدان شد از این جهت نظر گروهى را به خود جلب کرد حتى امیر محمد بن اسماعیل یمانى مؤلف کتاب «سُبُل السلام فى شرح بلوغ المرام» وقتى از حرکت محمد بن عبدالوهاب آگاه شد و این که او مى خواهد با خرافات و پیرایه هاى باطل که بر پیکر دین آویخته شده، مبارزه کند او را در ضمن قصیده اى ستود که نخستین بیت آن این است:

سلام على نجدِ و مَنْ حلّ فى نجد   وان کانَ تسلیمى على البُعد لایُجْد

درود من بر نجد و آن کس که در نجد به سر مى برد   هر چند درود من از این راه دور چندان سود نمى بخشد»

ولى آنگاه که از واقعیت این خیزش که در حقیقت نوعى فتنه گرى بود آگاه گشت و این که این فتنه گر در لباس توحید در صدد تکفیر مسلمانان و غارت اموال آنهاست، قصیده اى در نقد این کردار او سرود که نخستین بیت آن این است.

رجعتُ عن القول الذى قلتُ فى النجد   و قد صّح عنه خلافُ الذىِ عِنْدِى

«من از گفتار خود درباره آن مرد نجدى بازگشتم   زیرا آن چه که فهمیدم بر خلاف آن است که قبلا مى اندیشیدم»

بنابراین افراد واقع بین و بندگان صالح خدا نباید فریب دلربائى فتنه گران را که آلت هوى و هوس و یا آلت دیگران هستند، بخورند بلکه باید در داورى بردبارى به خرج دهند تا چهره واقعى دعوت روشن شود.

* توحید در عبادت اصل مشترک در شرائع الهى

همه پیامبران بر تثبیت یک اصل برانگیخته شدند و آن پرستش خدا و دورى از پرستش طاغوت است آنجا که فرمود:

«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ». (2)

«ما در هر امّتى رسولى برانگیختیم که: خداى یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!».

در حقیقت کلید حل اختلاف در این مسأله تبیین معنى توحید در عبادت است زیرا همه مسلمانان جهان در این که فقط باید خدا را پرستش کرد وحدت نظر دارند و هیچ فردى را نمى توان مسلمان نامید مگر اینکه پرستش را از آنِ خدا بداند و بس.

هنگامى که پیامبر تصمیم گرفت که با مسیحیان نجران مباهله کند به امر خدا این اصل را مطرح کرد: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَة سَوَاء بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً» (3)

بگو پیروان کتاب (انجیل)! همگى بیایید بر یک اصل عمل کنیم و آن اینکه جز خدا را نپرستیم و براى او شریکى قائل نشویم.

این آیه حاکى از آن است همه شرایع ابراهیمى بر تثبیت همین اصل مبعوث شده اند و به قول فردوسى:

همه بندگانیم و یزدان یکى است       پرستش جز او را سزاوار نیست

بنابراین اصل ضابطه (پرستش از آنِ خداست) جاى سخن نیست سخن در مواردى مانند «بوسیدن ضریح پیامبران و اولیاء» است که آیا این نوع اعمال تکریم آنهاست و یا پرستش آنها.

جداسازى این نوع اعمال از پرستش در گرو این است که «عبادت» به صورت کامل و روش تعریف شود تا محکى براى جداسازى این نوع موضوعات باشد و حکم مورد یاد شده و نظائر آن روشن گردد.

* تعریف عبادت و پرستش

حقیقت پرستش بر دو پایه استوار است.

* خضوع و اظهار کوچکى به وسیله یکى از اعضا، البته خضوع یک امر قلبى است اما مظهر آن رکوع و سجود یا اشاره به سر و غیره است.

* اعتقاد خاص انسان درباره آن کس که در مقابل او خضوع مى کند.

مثلا نماز، عبادت و پرستش خداست، الفاظى که بر زبان جارى مى کنیم یا سجده و یا رکوعى که انجام مى دهیم همگى پایه نخست را تشکیل مى دهد ولى انگیزه ما براى این نوع خضوع ها این است که او را آفریدگار انسان و جهان و مدبر آن دو مى دانیم. بنابراین هر جا که این دو پایه وجود داشته باشد مجموع آن عمل پرستش تلقى مى شود یکى خضوع با اعضا، دیگرى اعتقاد به ربوبیت او.

البته در کتاب هاى لغت «عبادت» به نحو وسیع تفسیر شده است آنان مى گویند عبادت از عَبَدَ به معناى خَضَعَ است مسلماً این نوع تفسیر، تفسیر به اعم است و لغت نویسان معمولا موارد به کارگیرى لفظ را بیان مى کنند خواه معنى حقیقى باشد یا معنى مجازى و در صدد تحدید مفهوم به صورت جامع و مانع نیستند.

شما مى توانید واقعیت عبادت را به نحوى که بیان شد از بررسى انگیزه خداپرستان، و یا بت پرستان به دست بیاورید

* انگیزه خداپرستان

انگیزه مسلمانان جهان از عبادت خداوند این است که خدا را خالق، مدبر، مدیر و سرنوشت خود را در دست او دانسته، و خود را نیازمند و او را رافع نیازهاى خویش مى دانند. همین نمازى که مسلمانان در هر روز مى خوانند اگر درون آن را بشکافید هر دو ملاک عبادت را در آن مى بینید؛

* خضوع مى کنند؛

* اعتقاد به برترى خدا و این که سرنوشت انسان در دست او است.

مسلمانان معتقدند که حیات و ممات آن ها در دست اوست. در هر جاى دنیا وقتى از یک نمازگزار بپرسند که چرا خدا را مى پرستى؟ مى گوید: چون همه چیز من دست اوست، باید او را بپرستم.

البته عارفان که گروه خاصى هستند علاوه بر این انگیزه، انگیزه دیگرى در درون آنها است که فعلا براى ما مطرح نیست.

* انگیزه بت پرستان

باید درباره عمل بت پرستان (مراد ما بت پرستانى هستند که در زمان رسول خدا (ص) بودند) تحقیق شود، که چرا بت ها را مى پرستیدند؟ آیا فقط آن ها را شفعیع مى دانستند یا عقیده دیگرى هم درباره آنها داشتند؟

وهابیون مى گویند: بت پرست ها فقط بت ها را شفیع مى دانستند. اما وقتى به کتاب الهى نگاه مى کنیم که «لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» مى فرماید: آنها در خالقیت، موحّد بوده اما در ربوبیت مشرک بودند، و تدبیر جهان یا بخشى از جهان را در دست بتها مى دانستند و مى گفتند خدا تدبیر زندگى ما را به اینها تفویض کرده است. البته آنان بتها را نماد و سمبل آن آلهه غیبى و دست نایافتنى مى دانستند و خضوع در برابر بت هاى تراشیده شده را نوعى خضوع در برابر آن آلهه معنوى خود مى اندیشیدند.

* اثبات شرک ربوبى مشرکان

ممکن است کسى بپرسد گواه بر شرک ربوبى بت پرستانِ عصر رسالت چیست؟ مسلماً این سؤال جنبه کلیدى دارد. در پاسخ گفته مى شود دو آیه یاد شده در زیر:

* «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا». (4)

«و آنان غیر از خدا، معبودانى را براى خود برگزیدند تا مایه عزّتشان باشد!(چه پندار خامى!)».

وهابیون اصرار دارند که مشرکان، بت ها را فقط شفیع مى دانستند نه اینکه سرنوشت خود را در دست بتها بدانند اما قرآن مى فرماید: «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا».

غیر از خدا خدایان دیگرى براى خود انتخاب نمودند زیرا تصور مى کردند عزت و ذلت به دست این بتهاست. لذا در برابر آنها خضوع و خشوع مى کردند.

خداوند در رد این عقیده مى فرماید: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً» عزت و ذلت در دست این بتها نیست بلکه عزت در دست آفریدگار جهان و انسان است.

* «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ». (5)

«آنان غیر از خدا معبودانى براى خویش برگزیدند به این امید که یارى شوند!».

بت پرستان پیروزى در نبردها را در دست بتها مى دانستند. لذا در جنگ با پیامبر (ص) در سرزمین اُحد بت «عزى» را همراه خود مى آوردند و شعارشان این بود: نحن لنا العزّى ولا عزّى لکم؛ پیامبر (ص) نیز در مقابله با این شعار، فرمود بگویید: الله مولانا ولا مولى لکم.

در این صورت چگونه مى توان گفت مشرکانِ عصر رسالت بت ها را فقط شقیع مى دانستند در حالى که آنها تدبیر امور خویش را در دست بتها مى دیدند. لذا قرآن در جواب آنان مى فرماید: «وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ».

آیات دیگرى نیز هست که پرده از راز درونى مشرکان برمى دارد از جمله:

* «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ». (7)

«بعضى از مردم، خدایانى غیر از خداوند براى خود انتخاب مى کنند و آنها را همچون خدا دوست مى دارند».

اگر بت پرستان بت ها را فقط شقیع مى دانستند نباید قرآن بفرماید: «آنان بت ها را «ند» همتا براى خدا مى دانستند و فکر مى کردند رزق و تدبیر در دست بت هاست.

پاورقی:

(1)- نهج البلاغه، کلام50.

(2)- نحل: آیه 36.

(3)- آل عمران: آیه 64.

(4)- مریم: آیه 81.

(5)- یس: آیه 74.

(6)- آل ‏عمران:  126.

(7)- بقره: آیه 165.

(8)-  "آشنایى با عقاید وهابیان" آیت الله العظمی سبحانی.

خبرگزاری «حوزه»،

دسته ها : عمومی
يکشنبه 1395/9/21 23:10
مهدویت امام زمان (عج)
X