بِسـمِ اللهِ اَلـرحـمَنِ الرّحــیِم
از صلح تا شهادت امام حسن
امام حسن بعد از صلح به مدینه رفت و در آنجا مرجعیت علمی، دینی، اجتماعی و سیاسی داشت. ایشان در مقابله معاویه و طرفدارانش در مدینه و دمشق موضع گرفت و با معاویه مناظراتی داشت که طبرسی آنها را در کتاب الاحتجاج آورده است.[۷۸]
پس از آنکه امام حسن برای حفظ جان مسلمانان و جلوگیری از خدشهدار شدن دین ایشان با معاویه معاهدهای را امضا کرد، سختترین دورههای زندگی خویش را آغاز کرد. نکوهش اطرافیان، رعایت مناسبات سیاسی، امامت شیعیان از دست دادن بسیار از یاران قدیم و شهادت ایشان از جمله سختیهای این دوره بود.
بِسـمِ اللهِ اَلـرحـمَنِ الرّحــیِم
از صلح تا شهادت امام حسن
امام حسن بعد از صلح به مدینه رفت و در آنجا مرجعیت علمی، دینی، اجتماعی و سیاسی داشت. ایشان در مقابله معاویه و طرفدارانش در مدینه و دمشق موضع گرفت و با معاویه مناظراتی داشت که طبرسی آنها را در کتاب الاحتجاج آورده است.[1]
پس از آنکه امام حسن برای حفظ جان مسلمانان و جلوگیری از خدشهدار شدن دین ایشان با معاویه معاهدهای را امضا کرد، سختترین دورههای زندگی خویش را آغاز کرد. نکوهش اطرافیان، رعایت مناسبات سیاسی، امامت شیعیان از دست دادن بسیار از یاران قدیم و شهادت ایشان از جمله سختیهای این دوره بود.
این دوره از حیات امام حسن به رغم گوشهگیری ظاهری و خانه نشینی یکی از دورههای اثرگذار و بسیار دشوار در تاریخ حیات آن حضرت به شمار میرود؛ چه از یک سو امامت شیعیان بر عهده آن حضرت بود و از سوی دیگر تغییرات به وجود آمده در مناسبات وی با معاویه کار رسیدگی به امور شیعیان را برای امام دشوار میساخت.
امام حسن پس از صلح میان مردم حاضر شد و در خطبهای ضمن اشاره به این واقعیت که معاویه با او درباره حقش منازعه کرده، به بیان علتهای صلح خود که همانا حفظ جان مردم و جلوگیری از خونریزی بود، پرداخت.[2] معاویه نیز پس از صلح و در نخستین حضورش در کوفه، سخنرانی کرد و عهدها را زیرپا نهاد و ضمن آنکه امام حسن را خواستار صلح معرفی کرد، به امام علی(ع) نیز ناسزا گفت. سپس امام حسن در خطبهای ماجرای صلح و پیشنهاد معاویه را شرح داد و با بیانی شیوا پاسخ بیحرمتی معاویه به پدرش را داد.[3]
معاویه با آگاهی از جایگاه امام در ظاهر حرمت ایشان را نگاه میداشت برای نمونه در زمان که زیاد بن ابیه در کوفه بر سر قدرت بود طی رخدادی مربوط به آزار یکی از یاران امام، آن حضرت در نامهای او را از رفتار ناشایست برحذر داشت. چون زیاد پاسخ نامه امام را بیحرمتی داده بود، حضرت افزون بر جوابیهای تاریخی، موضوع را به معاویه انتقال داد و معاویه همگام با خواست امام حسن زیاد را به شدت نکوهید.
برنامهریزی برای به قدرت رسیدن یزید توسط پدرش یکی دیگر از مهمترین انتقادهای امام به معاویه بود. بر این مبنا که جوانی لاابالی و شرابخواره را بر مسندی عظیم بنشاند البته رفتار آمر به معروف و ناهی از منکر توسط امام دربرار خود معاویه هم بسیار نمونه دارد تا آنجا که حتی در مواردی خلیفه را به پیروی از کتاب و سنت پیامبر دعود میکرد[ 4]
به دور از انتقادهای امام معصوم و تن ندادن به خواستههای او آن حضرت بر آن بود که تا از میان رفتن معاویه مصلحت بر حرکت مقابلهجویانه نیست و بر همین اساس بر این معنا پای میفشرد. امام در زمان خروج از کوفه یاران را دعوت میکند که خود را بریا زمانی مناسب مهیا دارند[5]
زمانی که در قضیه خروج برخی از هوازن در زیر پرچم ستورد بن عُلفه معاویه برای نبرد آماده میشد، ضمن درخواست تأیید، حضور امام را نیز در کنار خود ضروری میدید. در این میان عملگرد هوشمندانه امام و بهره جویی و اعتبار دهی به سخنی از حضرت علی در تفکیک برخطا رفتگان از کافران[6] لزومی بر پیروی و پذیرش درخواست وی نمیبیند؛ لذا از قرارگرفتن در زیر پرچم معاویه خودداری میکند، بدون آنکه خدشهای آشکار در مناسبات ایشان روی دهد.[7]
در روایت است که معاویه به رغم رفتار موجه خود در جمع، در خفا حتی فرمان داده بود که ضمن تعقیب شیعیان علی، در منابر به سب وی پردازند. گماردن فردی مانند زیاد بر ولایت کوفه هم بر همین اساس بوده است.
یاران امام که برخی از آنها حتی در شمار صحابه گرامی پیامبر نیز بودند و با مشاهده عملکرد معاویه و ولادت او همچون زیاد بن ابیه، لب به انتقاد میگشودند، همیشه مورد آزار حکومتیان قرار داشتند. آنچه بر سر عمرو بن حَمق خزاعی در دههای پایانی عمر او آمد، نمونه آشکارا از این امر است. عمرو به سبب نقد رفتار معاویه تعقیب و در نهایت دستگیر شد و در زندان کوفه به شهادت رسید.[8]
امام حسن چون از شهادت عمرو یار دریرن نیای گرامی و پدر بزرگوارش آگاه شد، طی نامهای به شدت معاویه را نکوهید[9] از دیگر نمونههای شیوه عملگرد معاویه در شکستن عهد خویش باید به رفتار او با حجر بن عدی و یارانش اشاره کرد که در ادامه انتقادهایی شدید، در کوفه دستگیر و به دمشق روان گشتند و سرآنجام به شهادت رسیدند.[10] به این فهرست میتوان نام رشید هَجَری از یاران پارسای امام علی(ع) را هم اضافه کرد که برخلاف خواست امام حسن(ع) در مجموعه شروط صلح، به شهادت رسید[11]
در کل بخش پایانی زندگی امام حسن که دربردارنده برخی سفرها به حجاز و دمشق هم هست[12] دورهای دشوار بود و امام تنها با درایت و شکیبایی این دروه گذار را پشت سر نهاد و عملا زمان را برای امامت برادر خویش امام حسین مهیا نمود.
احتجاج با یاران درباره صلح
مقابله با معاویه
مقابله با برخی امویان
درخواست از کوفیان
رفتن به دمشق
منابع :
=1طبرسی، الاحتجاج، ج۲، صص ۶۵-۴۵.
=2بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۴۳؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۱۳۲ـ۱۳۲۱
=3طبری، ج۴، ص۱۲۴ـ۱۲۵، ۱۲۸ـ۱۲۹؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۵ به بعد
=4موسوعه، ۱۶۱ـ۱۶۴
=5قریشی، ج۲، ص۲۸۵-۲۸۶
=6نهج البلاغه، خطبه ۶۱
=7علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۱۹؛ مجلسی، ج۴۴، ص۱۳
=8ابن حجر، ج۴، ص۶۲۳ـ۶۲۴؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۷۳ـ۱۱۷۴؛ مقدسی، ج۶، ص۵
=9آل یاسین، ص۴۷۱
=10طبری، ج۴، ۱۹۸، ج۵، ص۱۰۸؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۷ـ۳۸
=11ذهبی، ج۱، ص۸۴
=12نک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۸۷